دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

اناجیل اربعه یا عهد جدید

بخش دوم کتاب مقدس، عهد جدید است. عهد جدید عبارت است از چهار انجیل که به نام اناجیل اربعه معروفند و علاوه بر این چهار انجیل، 23 کتاب هم به این اناجیل اربعه ضمیمه است که متعلق به کسانی است  که مسیحیان معتقدند رسالت عیسی مسیح علیه السّلام را پس از ایشان، آنها به دوش کشیده اند مانند پولس، پطرس و ... که در این میان پولس نقش عظیمی دارد که بعداً در بارۀ او مفصل سخن خواهیم گفت. چهار انجیل و 23 کتاب منضمّه مجموعاً  27 کتاب می شوند. این چهار انجیل به ترتیب عبارتند از: انجیل متیMatthew  ، انجیل مَرقس Mark ، انجیل لوقا Luke، انجیل یوحنا  John که به انگلیسی به آنها gospel می گویند. کلمۀ انجیل از یک کلمۀ یونانی گرفته شده است به معنای مژده و بشارت. مراد از مژده و بشارت، مژده به ایمان آوردن به عیسی مسیح؛ مژده به ایمان آوردن به اینکه او فرزند خدا و قطعه ای از خود خدا ست؛ مژده به اینکه او آمده است تا فدا شود و بر بالای صلیب برود تا گناهان همۀ انسان ها تا قیامت آمرزیده شود و مژده بر رجعت مسیح علیه السّلام است.  

                                                             ادامه دارد...

چکیده مطالب گذشته

نکتۀ اول:

مسیحیان تبلیغات فراوان می کنند چه در کشور ما و چه در خارج و اکنون رادیوی صدای انجیل به زبان فارسی مطالب کتاب مقدس و به خصوص انجیل را برای کشورهای فارسی زبان مسلمان بیان می کند و نقش تبلیغاتی مؤثری دارد. در داخل کلیساها هم مسلمانان می روند و شرکت می کنند. لذا بر ماست که در مقابل این موج تبلیغاتی مسیحیت آماده و مجهز باشیم و از اعتقاد و ایدۀ خود دفاع کنیم.

نکتۀ دوم:

آنچه در اینجا گفته می شود البته جز بحث های مشترک اسلامی و مسیحی است، و سعی شده تمامی آن از کتاب های مسیحیان گفته شود .

نکتۀ سوم:

به هیج وجه قرآن به ما اجازه نمی دهد به اعتقادات دیگران توهین کنیم به خصوص اینکه معتقدان به این دو کتاب، به دو کتابی معتقد هستند که ما معتقدیم در این دو کتاب سخن خداوند هست. قرآن کریم در مورد این دو کتاب نظر خاصی دارد که ما در جای خود آن را بیان خواهیم کرد. این طور نیست که تمام آنچه در این دو مجموعه (کتاب مقدس) آمده تحریف شده و دست خورده و غیر قابل قبول باشد. قرآن زمانی که در مورد تورات (همان تورات زمان پیغمبر) سخن می گوید، می فرماید "فیها حکم الله" بنابراین این طورنیست که هرچه در تورات آمده غلط است. قرآن کریم مسیحیان و یهودیان را اهل کتاب نامیده است، آنها را مشرک معرفی نکرده و برای مشرک باب دیگری باز کرده است. آیات فراوان بر این مطلب گواهی می دهد.لذا در این دو کتاب زشت و زیبا و صحیح و غلط در هم آمیخته شده است. برنامۀ ما هم این است که آن قسمت های غلط راجدا کنیم و بعلاوه اثبات کنیم که کسی اگر به راستی می خواهد مسیحی واقعی باشد باید مسلمان شود چون محال است یک نفر مسیحی همین انجیل امروزی را به دقت نگاه کند و بخواند و توجه به پیغمبر اسلام پیدا نکند. یعنی اگر کسی به راستی مسیحی محقق باشد باید مسلمان شود. خلاصۀ کلام آن که در سخن گفتن باید مراعات اعتقادات دیگران را کنیم و حرمت اعتقادات دیگران را نگاه داریم. 

در مقاله قبل در مورد عهد قدیم صحبت کردیم که مجموعه تورات بود و کتب 

 

ضمیمه شده به تورات که عمدتاً متعلق به انبیاء بنی اسرائیلی هستند. 

ادامه دارد...

سخن آخر (شکرانه)

به هر حال این کتاب که نامش کتاب مقدس است همانگونه که اول سخنم عرض کردم مرکب از دو قسمت است: عهد قدیم  و عهد جدید. عهد قدیم آن تورات است. تک تک کتاب های توراتی را می توانیم بررسی کنیم. بعد اثبات می شود از اسفار خمسه تا کتابهای ضمیمه شده به تورات از امثال سلیمان و مزامیر داوود و کتاب حجّی و عزرا و ... و هرچه هست به عنوان کتاب مقدس عهد قدیم ، حتی یکی از آنها را نمی توانید اطمینان خاطر پیدا کرد که متعلق به کسانی باشد که در این کتاب ادعا شده متعلق به آنهاست. چرا؟ تناقضات متعدد. چرا؟ مباینات و مناقضات بیان این کتاب ها با خرد و اندیشۀانسانی.  و ما ان شاء الله بحث قرآن را شروع کردیم برایتان نظر قرآن دربارۀ این کتابها را بیان می کنیم. آن وقت خواهید دانست که قرآن کریم نسبت به این کتابها چه نظری دارد. آفرین بر پیغمبر اکرم. خدا رابر این نعمت و منتش سپاس گزاریم که ما را مسلمان به دنیا آورد، در خانوادۀ مسلمان، در مملکت مسلمان، در مملکت شیعه، با پدر و مادر شیعه.  الحمدالله رب العالمین ما در سایۀ قرآن کریم قرار گرفتیم. قرآن کریم به تمام مکتب های الهی، عظمت بخشید. پیغمبران را آنگونه که بودند معرفی کرد:

انهم عندنا لمن المصطفین الاخیار

 پیغمبران در نزد ما (خدا) از برگزیدگان نیکانم هستند.

بهترین عصاره های خلقتند پیغمبران. پیغمبر زنا می کند؟ پیغمبر کار نامشروع با فرزند خودش انجام می دهد؟ پیغمبر با حقه پیغمبری را از خدا می گیرد؟ خدا حرکت می کند! مهمان حضرت ابراهیم می شود!

[می گویند] خدا بر حضرت ابراهیم ورود کرد. ابراهیم در چادرش ایستاده بود. خدا می خواست به او در سن بالا بچه بدهد. خود خدا آمد . ابراهیم هم رفت به خاطر مهمان نوازی برای خدا گوساله ذبح کرد. خوب یک چنین خدایی کجا و آن خدایی که قرآن کریم معرفی می کند کجا!!!

قل هو الله احد . الله الصّمد.  لم یلد و لم یولد.  و لم یکن له کفواً احد

بگو خداوند یکتا و یگانه ست. خداوند (بی نیازی) ست که همۀ نیازمندان قصد او می کنند. نه زاده است و نه زاییده شده است و نه هیچ کس همتای اوست.   

                                                        ادامه دارد...

نمونه‌هایی از اسفار خمسه تورات(۲)

سفر پیدایش باب ۱۹: داستان حضرت لوط علیه السّلام.

لوط  پیغمبر خداست. آیا پیغمبران باید مصادیق و مظاهر صداقت و درستی و پاکی و به تعبیر جامع تر عصمت باشند یا نه؟ پیغمبر غیر معصوم نمی تواند برای مردم الگو باشد. پیغمبری که گناه می کند نمی تواند به مردم بگوید گناه نکنید. آنها هم می گویند تو خود پیغمبری و گناه می کنی. این حکم عقل ما  است. حالا در اینجا داستان پیغمبری شرح داده شده به نام لوط پیغمبر.

 این پیغمبر، پیغمبریست که ( البته پیغمبر توراتی را عرض می کنم. پیغمبر ما اینطور نیست. لوط ما در قرآن گونه دیگری ست. ) دو دخترش به همراه او می روند بالای کوه . دو دختر با همدیگر صحبت می کنند. می گویند از پدر ما نسلی باقی نمانده است . بیاییم  نسل پدرمان را امتداد بدهیم. برای اینکه نسل پدر را امتداد بدهند به او شراب می نوشانند. دو دختر به پدر خودشان که لوط پیغمبر باشد شراب می نوشانند. و لوط شراب را می خورد و مست می شود. شب اولی که پدر را مست می کنند دختر بزرگ با پدر هم آغوش می شود و از او فرزندی پیدا می کند به نام موآب. شب دوم دختر کوچکتر پدر را مست می کند و با او همبستر می شود و از او فرزندی به نام بن عمّی پیدا می کند. و عجیب است که وقتی می خواهند در انجیل نسب حضرت عیسی مسیح رو بگویند از جمله اجداد عیسی مسیح همین ها هستند: موآب و بن عمّی.

 خوب به راستی این شایستۀ مقام پیغمبر است؟ شراب بخورد، مست بشود، و بعد کار نامشروع با دخترانش بکند! این پیغمبریست که تورات  معرفی می کند. آن وقت باید بپذیریم که هر چه در تورات گفته شده است بیان خدا و الهام روح القدس است و حتی یکی از این مطالب خلاف عقل انسانی نیست!

سفر پیدایش باب 27:

در اینجا یک داستان پیغمبری بیان می شود به نام اسحاق. داستان عجیب غریبی ا ست. اسحاق دو پسر دارد به نامهای عیسو و یعقوب. اسحاق دلش با عیسو نرم است و می خواهد پیغمبری را به او بدهد ولی یعقوب می خواهد پیغمبری را از خدا بگیرد . اسحاق به عیسو می گویدبه صحرا برو، شکار کن، بزی برای من بیاورتا من به تو برکت داده و پیغمبرت کنم. یعقوب این کلام را می شنود. می رود و بزی را می کشد و پیش پدر می آورد. جناب اسحاق هم پیر شده و چشمانش کم‌سو شده." و چشمانش از دیدن تار گشته بود."  درست تشخیص نمی داد کی به کی ست. بدن عیسو پر مو بوده . پدر از طریق لمس می توانسته بفهمد که این بدن عیسو ست یا بدن یعقوب. یعقوب برای اینکه پدر را به اشتباه بیاندازد پوست بز را می اندازد روی دست خودش. پدردست می کشد به دست یعقوب می بیند پر مو ست می گوید: تو عیسو هستی ، به تو برکت می دهم. و این بزرگوار به این ترتیب از پدرش برکت می گیرد و با حقه بازی پیغمبر می شود.

حقه بازی بیش از این جای دیگریست. که باز در همین سفر پیدایش آمده است . ببخشید اینها حرفهای کتاب مقدس است، من از خودم نمی گویم.

یکی از داستان های یعقوب این ست که با جناب خدا کشتی می گیرد. یکی از قسمت های زیبای تورات کشتی گیری یعقوب با خود خداست. تا صبح با خدا ور می رود . دم صبح که می شود خدا می گوید ولم کن، بنده هایم مرا می بینند آبرویم می رود. او هم می گوید ولت نمی کنم تا به من برکت بدهی . خدا هم ناچار می شود (برای اینکه صبح شده، هوا روشن شده مردم می آیند می بینند خدا در مقابله با یک بنده اش درمانده شده)،  کف ران یعقوب را لمس می کند و پیغمبرش می کند.

خوب این پیغمبر آن خدا هم به دردش می خورد. از آن به بعد یعقوب با نام اسرائیل نامیده می شود. اسرائیل به عبری یعنی کسی که با خدا کشتی گرفته و از خدا برکت پیدا کرده. الان هم می گویند بنی اسرائیل فرزندان او هستند. کشور استعماری (اسرائیل) که دیگران درستش کرده اند اول انگلستان بعد هم دیگران و الان هم مثل یک غدۀ سرطانی در میان کشورهای اسلامی ست، ریشۀ تمام کلک ها و حقه بازی هایش در همین کتاب خوابیده است . داستان صهیونیزم ساختۀ همین کتابی ست که نامش تورات است . اینها می گویند ما صاحب دنیا بودیم. اینجا[تورات] می گوید سلیمان و داوود سلطنتی داشتند که چقدر عظیم بوده است و ما باید همانند اون سلطنت را درستش بکنیم. الان به جان دنیا افتاده و دنیا را برده بر لب آن پرتگاهی که خودش می خواسته و عمدتاً هم در برابر کشورهای اسلامی است 

ادامه دارد...

نمونه‌هایی از اسفار خمسه تورات(۱)

 سفر پیدایش باب 3: داستان حضرت آدم علیه السّلام و حوّا ،زوجه و همسر او، در بهشت.

و مار از همۀ حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت آیا خداوند حقیقتاً گفته است که از همۀ درختان باغ نخورید؟ زن به مار گفت از میوۀ درختان باغ می خوریم لکن از میوۀ درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید مبادا بمیرید.

این شیطانی که ما در قرآن داریم که آدم و حوّا را وسوسه می کند در اینجا تبدیل به حیوانی به نام مار شده است . خیلی فرق نمی کند در واقع وسوسه گر در تورات به جای شیطان، مار شده است. چه کسی را هم وسوسه می کند؟ می آید سراغ حوّا  او را وسوسه می کند. خدا گفته بود از همۀ میوه های این باغ (باغ بهشت) بخورید فقط از آن میوه ای که وسط باغ است نخورید که اگر بخورید خواهید مرد. این سخنی ست که حوّا از قول خدا به مار می گوید.

 مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد.

معنای این کلام این است که خدا دروغ گفته است چون خدا فرموده بود اگر از آن میوه بخورید می میرید. حالا مار به حوّا می گوید: نه این‌طور نیست بلکه خدا می داند که در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید شد.

 العیاذ و بالله معنای این کلام اینست که خدا به آدم و حوّا دروغ گفته است. گفته اگر بخورید می میرید، مار گفته بخورید نمی میرید عارف به نیک و بد می شوید.

و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزاست  پس از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد، آنگاه چشمان هر دوی اینها باز شد و فهمیدند که عریانند.یعنی نمرده اند.  

 

اینجا یک خدای دروغگو را معرفی می کند. از طرف دیگر خدا نمی خواسته که آدم و حوّا عارف نیک و بد بشوند . بازهم العیاذ بالله یک خدای حسودی که نمی خواهد بنده هایش مثل خودش عارف به نیک و بد بشوند.

آیا اینها کلماتی ست که خدای سبحان بر حضرت موسی وحی فرموده؟ محال است.

 

  سفر پیدایش باب 11:

و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا می کردند ملاحظه نماید.

در کتاب مقدس به خصوص عهد عتیق یکی از مسائلی که مسجل و مسلم است اینست که خدا دقیقاً مثل انسان مجسم شده است. درست خصوصیات انسانی دارد. خدا آمد پائین یعنی آن علم را نداشته که ببیند بنی آدم چه بنا می کنند. باید برای اینکه عالم شود پائین بیاید.

 ...ادامه دارد