دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

من کیستم؟(۲) از دید مسیحیت

ما در بحث های آینده مسئلۀ فدا را که یکی از ریشه ها ی قرص مسیحیت است  تحت بررسی و تدقیق  قرار خواهیم داد. این تعلیم که یقیناً از آن عیسی مسیح نیست و عیسی مسیح نیامده که مردم را به گناهان جرأت بدهد و بگوید هرکاری می خواهی انجام بده چون خدا قبلاً فدیۀ تمام گناها ن تو را پرداخت کرده است، خدا قبلاً تورا آمرزیده، فرزندش را فرستاده تا فدایی تو بشود تا گناهان تو تا قیام قیامت آمرزیده بشود.

این به صورت های گوناگون در آثار مسیحیت آمده است. پس این جمله مدنظرتان باشد که خدا آن قدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا در برابر آمرزیده شدن همۀ عصیانها و گناهان انسانها تا قیام قیامت مصلوب شود.

" ازاین نیز برترید. بالاخره برای وصول آخرین جواب "من کیستم" شما باید به صلیبی که بر دوش مسیح است نگاه کنید که حاصل همۀ فلسفه و تاریخ در آن متمرکز است. صلیب است که جای انسان را در این جهان تعیین و مشخص می کند. در آن خدای متعال درجۀ محبت خویش را نسبت به آدمیان نمود." یعنی این صلیب نشانۀ محبت خدا به بندگانش است چرا که نشانۀ به دار رفتن عیسی مسیح است و به دار رفتن او فقط به خاطر شما بوده است. " چنانچه پدر بر فرزندان خود رئوف است، همچنان خداوند. بنا بر اظهار کلیسا خدا روحی است لایزال و جاویدان و بی پایان و ثابت و در وجود وی عقل وقدرت و تقدّس و عدالت و نیکی و راستی نهاده شده است. " خوب اگر واقعاً خدا این است که اینجا توصیف شده است. این خدا چگونه بچه دار می شود؟ ادعای مسیحیان این است که عیسی مسیح پسر یگانۀ خداست. اگر خدا لایزال و جاویدان و بی پایان و ثابت است. ازلی و ابدی ست، چگونه صاحب فرزند شده است؟

"مسیحیان جهان به این نکته پی برده اند که خدا را می توانند به سه طریق بشناسند همچنان که خورشید را می توان از نور و گرما و نیروی جاذبۀ آن شناخت. ما خدا را چون پدری می شناسیم که بر زمین نظارت می کند و او را در وجود عیسی مسیح یافتیم. " اینجا شأن عیسی مسیح از فرزندی خدا بالاتر می رود. اصلاً خدا در وجود عیسی مسیح حلول کرده است. تکه ای از خودش را بریده است به صورت عیسی مسیح در این خاکدان فرستاده است .

ادامه دارد....

من کیستم؟(۱)از دید کتب مسیحیان

در صفحه بعد نویسنده وارد کتاب مقدس می شود.

"سفر پیدایش که معانی عمیق فلسفی را در قالب عبارات و ظواهری بس ساده بیان می دارد چنان که یک کودک نیز بر فهم مفهوم آن توانا ست می گوید خداوند خدا آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی او روح حیات دمید." پس روح حیات نفخه ایست که خدای سبحان و آفریدگار جهان درانسان ها دمیده است و حال آنکه بدن این انسانها از خاک نشأت گرفته است. "پس شما تن و روان یا روح نیستید بلکه روحی هستید که تن را در اختیار دارد و به آن حکم می راند." و اگر در مقام نقادی بخواهیم نظر دهیم این کلام درست است که انسان بدن نیست بلکه روحی است که بر این بدن حکومت می کند. پس مذهب راستین و مذهب حق آن مذهبی است که روح مرا تقویت کند و البته این کلام، کلام صحیحی است. مذهب برای پرورش روح ما آمده است. حالا باید چه کار کنیم که روح تربیت شود و پرورش یابدُ در صفحات بعد ایشان این مطالب را بیان کرده اند.

"مع الوصف هرگز جواب کاملی برای پرسش خویش نخواهید یافت مگر آنکه به سخن مسیح گوش فرادهید "

مراد و مقصد از بیان این کلام این است که تنها راهی که می تواند پرسش های ما را پاسخ بدهد و ما را به سوی سعادت ببرد کلام عیسی مسیح است(البته آن کلامی که به عیسی مسیح نسبت می دهند.) و ما امروز نسبت به آنچه به عیسی مسیح نسبت می دهند معترضیم. چکیده ای از اعتراضاتمان را در مقالات قبل بیان کردیم. برعهدۀ ما هم نیست که  ثابت کنیم که انجیل متی و مرقس و لوقا و یوحنا کلمات عیسی مسیح است. این بر عهدۀ مسیحیان است که به ما اثبات کنند که آنچه را که متی و لوقا و مرقس و یوحنا می گویند همان کلام عیسی مسیح است. مشکل هم اینجاست که نویسندۀ محترم این جملات می خواهد کلام عیسی مسیح را از مسیر و از منظر و دیدگاه اناجیل فعلی بگوید که این محل تأمّل است. و لذا به همین علت در ارائۀ طریق و در پاسخ گویی به این سؤالات مشکلات عدیده ای پیدا خواهد شد.

به فرمایش عیسی مسیح استناد می کند که " فرمود پدر ما[1]، وی خدا را خواند و اعلام داشت همۀ موهای سر شما شمرده شده است" یعنی علم خدا بر همه چیز احاطه دارد حتی به تک تک موهای بدن شما. " این شما بودید که خدا آنقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد. شما چنین هستید و چنین مقامی دارید. " یکی از بحث انگیزترین و پر مجادله ترین بحث هایی که مسیحیت فعلی مطرح می کند این است که یک: عیسی مسیح پسر یگانۀ خدا ست و دو: خدا پسر یگانۀ خودش را به ما داد و به این خاکدان آورد تا او بر سر دار برود و مصلوب شود تا آنکه گناهان همۀ انسانها از زمان آدم علیه السّلام تا زمانی که قیامت برپا شود، آمرزیده شود. پس تمام پاسخی که مسیحیت به سؤالات اساسی زندگانی انسان به ما می دهد در همین جا خلاصه شده است. رسالت مسیحیت در یک کلام بیشتر خلاصه نیست که در کتاب های گوناگون به عبارات گوناگون و تعابیر متعدد و متنوع که همه کاشف از یک حقیقت هستند بیان گردید ه است: عیسی مسیح پسر یگانۀ خداست و خدا برای نجات همۀ انسانها از چنگال گناهانی که مرتکب شده اند و مرتکب می شوند و مرتکب خواهند شد، پسر یگانۀ خود را داد تا فدا بشود تا گناهان انسانها آمرزیده بشود. این تمام رسالت مسیحیت است.

                                                                                                         ادامه دارد...

[1] یکی از القاب عیسی مسیح