دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

دکتر فریدونی

مجموعه سخنرانی های دکتر سید حسین فریدونی در نقد و بررسی مسیحیت

توجیهاتی در مورد تثلیث( اعتقاد به سه خدا داشتن در عین موحد بودن)

می گویند ما یک خورشید ببیشتر نداریم. خورشید جرم دارد، نورانیت دارد، گرما هم دارد. در عین حال این سه تا با هم یک خورشید را می سازند. همانطور خدا هم در عین حالی که یکی ست، سه تاست.

جواب: اولاً اگر خورشید یکی از این اجزا را نداشته باشد دیگر خورشید نیست. پس خورشید برای خورشید بودن نیازمند به اجزای خود است. پس خدا هم نیازمند به اجزای سه گانۀ خودش است. به فرمان عقل هر آنجا که بحث نیاز پیش بیاید بحث ازلیت به کلی منتفی خواهد شد. چون ازلی هم معنایش بی زمان است و هم معنایش بی نیاز مطلق است.

در کتاب تثلیث اقدس هم خواندیم که خدا نیازمند است و هیچ کدام از این اقانیم نمی تواند از این مجموعه جدا شود و اگر هر یک از این سه اقنوم را از این جمع بیرون آوری دیگر اقانیم، اقانیم نیستند و خدا، خدا نیست.

خدایی که نیازمند باشد خدا نخواهد بود. نیازمندی از ساحت قدس حضرت احدیّت به دور و خارج خواهد بود.

ثانیاً خورشید یک مجموعۀ مادی است. در داخل خورشید هیدروژن است که مرتب تبدیل به هلیوم می شود. تبدیل هیدروژن به هلیوم تولید نور و گرما می کند. این یک موجود مادی است و این مثال مادی را برای خدایی که ماورای ماده است و خالق ماده اساساً نمی توان تطبیق داد.

توجیه دیگر این است که وقتی درمانده می شوند می گویند این مطلب سرّ و رمز است. اول باید ایمن بیاوری تا بعد قضیه برایتان روشن بشود.

جواب: آیا عقلانی است فردی که می خواهد ایمان بیاورد، مهمترین و بزرگترین رکن ایمان که اعتقاد به خدای سبحان است و اولین سخن و کلام همۀ ادیان الهی ست را نادیده بگیرد و ایمان بیاورد؟ انسان باید اول تحقیق بکند بعد ایمان بیاورد.

بعضی وقتها هم می گویند عقل انسان قادر به درک این مسئله نیست.

جواب: بله عقل انسان قادر به درک همه چیز نیست. عقل به درک ذات خدای سبحان و این که او چیست راهی ندارد. اما اگر عقل درک می کند که ممکن نیست سه برابر با یک باشد یا یک با وجود یک بودنش مساوی سه باشد. این تناقض بیّن است. اینها دو ضدند که با هم جمع نمی شوند مثل اینکه بگوییم جایی در عین اینکه تاریک است روشن هم هست. اینها نقیض هم هستند که بخواهیم بگوییم خدا یکی ست و در عین یک بودن سه تاست و خدا سه تاست در عین سه بودن یکی ست. عقل این را نمی پذیرد.

توجیه دیگرشان اینست که عیسی مسیح خودِ خداست. خدا جامۀ بشر پوشیده در میان ما ساکن شده است.

جواب: اگر خودِ خدا باشد نه پسر خدا خدای نامحدود نا متناهی در یک قالب متناهی و محدود ریخته شده است. آیا می توان (البته در مقام مثال) آب اقیانوس را در یک لیوان ریخت؟ مضاف بر آن در همین اناجیلی که منسوب به عیسی مسیح است، بسیاری از جاها وقتی عیسی مسیح درمانده می شده متوسل به پدر و خدا می شده. چطور می توانید عیسی مسیحی را که درمانده می شود، عاجز می شود و استمداد می طلبد بگویید خود خدای غنی بی نیاز ست. آیا چنین چیزی امکان پذیر است.

لذا بدانید و مطمئن باشید مسیحیان تا پای قیامت هم نخواهند توانست معمای تثلیث را حل بکنند. و انسان عاقل و منصف چاره نخواهد داشت جز آنکه تصدیق کند آنچه را که قرآن مقدس ما می فرماید:

«قل هو الله احد . الله الصّمد. لم یلد و لم یولد. و لم یکن له کفواً احد.»

بگو خداوند یکتا و یگانه ست. خداوند (بی نیازی) ست که همۀ نیازمندان قصد او می کنند. نه زاده است و نه زاییده شده است و نه هیچ کس همتای اوست.

اینها کجا و آنچه به دروغ به عیسی مسیح نسبت می دهند کجا؟

خدا بی نیاز مطلق است. اگر بخواهد ببخشد و بیامرزد خود می تواند. هیچ نیازی نیست به صورت بشر در باید که محال عقلی ست. اگر هم امکان پذیر بود نیازی به این کار نیست که خدای نامتناهی نامحدود به شکل بشر متناهی محدود در آید و بیاید در این جا بوسیلۀ بنده های حق ناشناس خودش به صلیب کشیده شود برای آنکه گناهان همین بنده ها آمرزیده شود.

خدا بخواهد ببخشد می بخشد. بخواهد بیامرزد پس می آمرزد نیازی به این سخن ها نیست که ما مقام قدس الوهیت را که فطرت و عقلمان می گوید و قرآن عظیم می گوید که لیس کمثله شیء(هیچ چیزی مثل او نیست) و این جهان با همۀ عظمتی که دارد مخلوق اوست و او فاطر السموات و الارض و خالق کل شیء است را اینگونه به شرک آلود کنیم.

پیغمبر بزرگوار اسلام با همه عظمتی که دارد و همۀ انبیاء در برابر او کودک دبستانی بیشتر نیستند افتخار خودش را عبودیت خدا می داند.

امروز دیگر کلیسا سخنی برای گفتن در مورد تثلیث ندارد و این توجیهات قانع کننده عقل انسانی نیست و لذا حق است که دانشمند و محقق بزرگ زمان ما ویل دورانت با آنکه خود مسیحی است درکتاب تاریخ تمدّن دربارۀ آنچه به عیسی مسیح منسوب می کنند بگوید:

"مسیحیت شرک را از میان نبرده بلکه آن را پذیرفته است. روح یونانی ای که در حال مردن بود دوباره از خداشناسی و رسوم کلیسا جان تازه گرفت. افکار مربوط به تثلیث خدا، بقای فردی برای پاداش و کیفر از مصر آمد. مسیحیت آخرین آفرینش بزرگ دنیای باستانی مشرکین بوده. "

می گوید اینها را عیسی مسیح نگفته است. آنچه امروز به نام مسیحیت در دست مردم است بیان عیسی مسیح نیست، مسائل مختلفی ست که از جاهای مختلف گرفته اند آورده اند دریک کتاب جمع کرده اند و نام این کتاب را انجیل نهاده اند.

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد